[صفحه اصلی ]   [ English ]  
:: صفحه اصلي درباره انجمن عضویت در انجمن ثبت نام در پایگاه آرشیو اخبار گنجینه کتاب جستجو تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
درباره انجمن::
عضویت ها::
نشریات انجمن::
کنگره و کنفرانس ها::
دریافت فایل چکیده مقالات::
فراخوان ها::
گنجینه کتاب::
آرشیو اخبار::
پیوندهای مرتبط::
برقراری ارتباط::
درباره پایگاه::
پست الکترونیک::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: نجات جان مادر در تعارض با بقای جنین از منظر فقهی، حقوقی و اخلاقی اولویت دارد. ::
 | تاریخ ارسال: 1404/8/11 | 

رییس انجمن علمی حقوق پزشکی ایران در نشست تخصصی حامیان اخلاقی جنین:
نجات جان مادر در تعارض با بقای جنین از منظر فقهی، حقوقی و اخلاقی اولویت دارد.
دکتر محمود عباسی- رییس انجمن علمی حقوق پزشکی ایران و رییس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که در نشست تخصصی حق بر حیات مادر و جنین؛ یک دوراهی اخلاقی در پژوهشکده فلسفه و کلام پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سخن می گفت به بررسی دوراهی اخلاقی در تعارض حق بر حیات مادر و جنین از منظر فلسفی، فقهی، حقوقی و اخلاقی پرداخت و با ذکر مثال ها و نمونه های عینی به واکاوی اندیشمندان فقهی، حقوقی و اخلاقی در این زمینه پرداخت وی در بخشی از سخنان خود گفت: در وضعیتی که یک مادر با دوراهی اخلاقی روبه‌روست: اگر جنین را نگه دارد، جان خود را به خطر می‌اندازد و اگر آن را سقط کند، جنین کشته می‌شود. در این وضعیت، دو تکلیف اخلاقی مجزا و هم‌سنگ ظاهر می‌شوند: وظیفه برای حفظ جان مادر و وظیفۀ احترام به حیات جنین. هیچ راه‌حل سومی که بتواند هر دو تکلیف را به طور هم‌زمان برآورده کند وجود ندارد و تصمیم‌گیری در این موقعیت ناگزیر مستلزم نقض یکی از تکالیف است. بنابراین، این موقعیت مصداق یک دوراهی اخلاقی است. از این­رو، این مسئله یکی از حساس‌ترین و  عمیق ترین مسائل اخلاقی در حوزه فلسفه، پزشکی و فقه و حقوق است. هم مادر و هم چنین موجودند، هردو بی‌گناهند، و تصمیم در این میان، یکی از دشوارترین قضاوت‌های اخلاقیِ بشر است. مسئله جایی دشوارترمی شود که عامل (= مادر یا پزشک) مجبور شود به واسطۀ بیماری مادر که حفظ جنین خطر جانی برای او دارد، یا تصمیم بر سقط جنین بگیرد و یا اگر این کار را نکند و قصدِ عامل ناظر بر عدم سقط جنین باشد، هم مادر و هم جنین هردو کشته می شوند. از این­رو، عامل میان در یک دوراهی اخلاقی قرار  می گیرد.
وی در بررسی این تعارض از منظر اخلاقی، رویکرد هاس را مورد توجه قرار داد و گفت از دیدگاه هاس سقط جنین در چنین شرایطی بر محور نیت و هدف عمل می‌چرخد. هاس در «تحلیل اخلاقی-کلامی، سقط جنین مستقیم را در مقابل سقط جنین غیرمستقیم» قرار می دهد و بر «اصل اثر دوگانه» تأکید می‌کند.
در این دیدگاه، اگر هدف از عمل پزشکی، نجات جان مادر باشد و مرگ جنین صرفاً پیامدی ناخواسته باشد، عمل اخلاقاً مجاز است. آن‌ها میان سقط مستقیم (که هدف آن پایان دادن به زندگی جنین است) و سقط غیرمستقیم  (که هدف آن درمان مادر است) تفاوت می‌گذارند. استدلال وی بر این است که در شرایطی که ادامه بارداری موجب مرگ هر دو شود، سقط درمانی به قصد حفظ جان مادر مجاز است. به دیگر سخن، اصل «اثر دوگانه» می گوید اگر یک عمل دو پیامد دارد، یعنی یک پیامد خوب و یک پیامد بد، عمل زمانی مجاز است که هدف ما به پیامد خوب منجر شود نه پیامد بد و بروز پیامد بد نیز، نتیجه‌ای ناخواسته و ناگزیر باشد. در خصوص این اصل، خیر حاصل‌شده باید به اندازه‌ای بزرگ و مهم باشد که شرّ ناخواسته را توجیه کند. از این­رو، هدف اصلی پزشک، نجات جان مادر است و مرگ جنین، هرچند نتیجه‌ای دردناک به بار می آورد اما امری است گریزناپذیر. در غیر این صورت، اگر هیچ اقدامی نشود،  مرگ هر دو حتمی است. پس بر اساس این اصل، عملِ پزشک برای سقط جنین از نظر اخلاقی مجاز است.
رویکرد هاس نشان می‌دهد که تمایز میان سقط جنین مستقیم و غیرمستقیم، نقش نیت و هدف در اخلاق پزشکی، و توجه به شرایط خاص و مسئولیت پزشکان، از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحلیل به ما کمک می‌کند تا موضوع سقط جنین را نه تنها از دیدگاه حقوقی، بلکه از منظر اخلاقی و انسانی بهتر درک کنیم.
در این خصوص نیز عامل (= پزشک) در سقط جنین غیرمستقیم با یک دوراهی اخلاقی روبه روست: از یکسو اگر جنین را سقط نکند مادر از بین خواهد رفت و از سوی دیگر اگر اقدامی انجام ندهد و هیچ یک را فدای دیگری نکند، هردو از بین خواهند رفت. بر این اساس، استدلال هاس نگرشی پیامدگرایانه از اخلاق است که بیشترین خیرِ قابل حصول را محور قرار می دهد که آن، حفظ جان مادر است و از این منظر، راه حلی برای حل این دوراهی اخلاقی پیدا می کند.
رییس اندیشکده بین المللی کرامت انسانی در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح این دوراهی اخلاقی از دیدگاه فقیهان پرداخت و گفت: فقهای امامیه با توجه به منابع دینی و با عنایت به آیات و روایاتی که مبین اهمیت جان انسان است راجع به حالات سه گانه موضوع مورد بحث (یعنی حفظ جان مادر یا حفظ جنین) دیدگاه های خود را بیان کرده اند. در این باره، سه حالت متصور است:
حالت اول: در مورد حالتی است که هنوز روح در جنین دمیده نشده است و به دلایلی، ادامه حاملگی برای مادر خطرناک است، نظر فقهای امامیه، از جمله امام خمینی، این است که سقط جنین جایز است.
حالت دوم: در موردی که روح در جنین دمیده شده و جنین ماه های آخر حیات جنینی خود را در رحم مادر سپری می کند و این امکان وجود دارد که در صورت وجود خطر جانی برای مادر، جنین را از مادرجدا نموده، به وسیله دستگاه­های مخصوص به پرورش جنین ادامه داده شود. فقها معتقدند که جدانمودن جنین از مادر الزامی است و سقط جنین محـسوب نخواهـد شد. آیت الله مکارم شیرازی از جمله کسانی است که قائل به این نظریه است.
اما مهم­ترین حالت، حالت سوم که ما را با یک دوراهی اخلاقی روبه رو  می کند.
حالت سوم در مورد حالتی است که روح در جنین دمیده شده است و دارای حیات انسانی است و مانند مادرش، یک انسان محسوب می شود. وضعیت جنین هم به گونه ای است که در صورت جداشدن از مادر از بین   می رود. اگر در چنین وضعی ادامه حاملگی برای مادر خطر جانی داشته باشد، وظیفه قانونی و شرعی پزشک، مادر و اطرافیان چیست؟ در پاسخ این سؤال می توان گفت که با بررسی نظرات اسلام شناسان با سه نظریه مواجه می شویم:
نظریه اول: برخی معتقدند که با دمیده شدن روح در جنین، یک انسان تمام عیار و کامل و دارای حق و حقوق مشخص، پا به عرصه وجود می نهد و از این نظر با مادرش هیچ تفاوتی ندارد. بنابراین، ترجیح یکی بر دیگری و فداکردن یکی به خاطر دیگری، منطقی و معقول به نظر نمی رسد. بنابراین، در چنین وضعیتی سقط جنین جـایز نیست و بایستی صبر کنند تا قضای الهی واقع شود. آیت الله صافی گلپایگانی، قائل به این نظریه است. این نظریه به خوبی، دوراهی اخلاقیِ سقط جنین یا حفظ جان مادر را به تصویر می کشد.
نظریه دوم: جمعی از فقیهان معتقدند که این مورد از مصادیق بارز باب «تزاحم» است، چرا که تزاحم عبارت از این است که دو دستور متوجه انسان مکلف شود، اما وضعیت به گونه ای است که امکان عمل به هردو دستور وجودندارد، بلکه بایستی یکی از آن دو را انتخاب نمود. این نظریه با همان تعریقی که از مفهوم دوراهی های اخلاقی در ابتدا به دست دادیم یکسان است، زیرا در یک دوراهیِ اخلاقی عامل نمی تواند به هر دو وظیفه توأمان عمل کند. به هر روی، بر اساس این نظریه، حفظ جان مادر و حفظ جان جنین دو دستور است، اما پزشک عملاً با وضعیتی روبه روست که توان عمل به هر دو دستور را ندارد و با یک دوراهی اخلاقی مواجه است. از سوی دیگر، حفظ جان خود و حفظ جان جنین دو وظیفه شرعی است که متوجه زن حامله شده است، اما موقعیت به گونه ای است که مادر، هـر دو وظیفه را نمی تواند انجام دهد. به دیگر سخن، عامل (پزشک یا مادر) با یک دوراهیِ اخلاقی روبه رو هستند. از یکسو پزشک بر سرِ این دوراهی قرار دارد که جنین را حفظ کند به قیمت کشته شدن مادر و از سوی دیگر نیز مادر هم با این دوراهی روبه روست که یا باید جان خود را فدا کند و یا اینکه جنین را سقط کند. بر این اساس، از نظر فقها، این مورد از مواردی است که برای نجات مادر، باید جنین سقط شود. سقط جنین که ممنوع و غیرمشروع است، مقدمه عمل واجـب و لازمی، یعنی نجات جان مادر واقع شده است.
در اینجا دو احتمال قابل ذکر است: یکی اینکه گفته شود جنین دارای حیات و روح با زن حامله از لحاظ اهمیت و ارجحیت مساوی است، چراکه هر دو انسان اند و برخوردار از حق حیات که در این صورت، مادر و پزشک در انتخاب یکی از دو طرف به حکم عقل مختارند. بنابراین، اگر برای نجات مادر، سقط جنین صورت پذیرد، مـسئولیت کیفری ندارند و از منظر شرعی گناهی مرتکب نشده اند. احتمال دوم این است که گفته شود حفظ جان مادر دارای اهمیت بیشتری است، چرا که اگر مادر حفظ نشود، چه بسا جنین جان به سلامت نبرد و از این­رو، حیات مادر قطعی تر از حیات جنین است؛ مادر انسانی است بالفعل و دارای استعدادها و قابلیت های بالفعل، اما جنین بالقوه انسان محسوب می شود. بنابراین، اگر گفته نشود که قطعاً نجات جان مادر از اهمیت بیشتری برخوردار است، دست‌کم می توان ادعا نمود که احتمالاً نجات جان مادر از نجات جان جنین با اهمیت تر است که همین مقدار هم برای ترجیح مادر بر جنین کافی است.
نظریه سوم: برخی از علمای اسلام معتقدند که به محض وجود حالت تزاحم و علم به اینکه نمی توان هر دو را نجات داد، نمی توان اقدام به سـقط جنین نمود، بلکه بخاطر اهمیت والای جان آدمی، هر چند هنوز به مرحله حیاتِ مستقل نرسیده باشد، باید تا آخرین لحظه، امکان حفـظ هردو صبر کرد و آخرین تلاش ها برای نجات هردو به عمل آورد. آنگاه در صورت یأس از نجات هردو، جنین را برای نجات جان مادر سقط نمود.
به هر روی، آنچه در فقه اسلامی اصل و اساس است، اصلِ بر حرمت سقط است، اما در شرایط اضطراری، قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» اجازه می‌دهد در صورت تهدید جان مادر، سقط مجاز باشد.
قاعده دیگر قاعده «اهم و مهم» است. این قاعده نیز حکم می‌کند که وقتی میان دو ارزش تعارض وجود دارد، باید در موارد تزاحم، اهم (حیات مادر) بر مهم (جنین) ترجیح داده شود.
بر این اساس، به طور کلی نگرش غالب این است که در چنین شرایطی باید میان دو ارزش تزاحم‌یافته تصمیم گرفت: حیات بالفعل مادر و حیات بالقوه جنین. در این باره، در فقه، عموماً استدلال شده است که حیات بالفعل ارزش بالاتری دارد. از این‌رو، اگر مرگ مادر قطعی یا قریب‌الوقوع باشد، فقها جواز سقط را می‌پذیرند، به‌‌ویژه پیش از ولوج روح.
رییس انجمن علمی حقوق پزشکی ایران در ادامه حق بر حیات مادر و جنین در دوراهی اخلاقی را از منظر حقوق پزشکی مورد بررسی قرارداد و افزود:
ماده ۵۶ «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» مقرر می دارد: «سقط جنین ممنوع بوده و از جرائم دارای جنبه عمومی می ‌باشد و مطابق مواد (۷۱۶) تا (۷۲۰) قانون مجازات اسلامی و مواد این قانون، مستوجب مجازات دیه، حبس و ابطال پروانه پزشکی است.» بر اساس همین ماده، مادر در برخی موارد و طی شرایطی خاص می تواند درخواست سقط جنین را به مراکز پزشکی قانونی تقدیم کند.
نخست، در صورتی که جان مادر به شکل جدی در خطر باشد و راه نجات مادر منحصر در سقط جنین بوده و سن جنین کمتر از چهار ماه باشد و نشانه‌‌ها و امارات ولوج روح در جنین نباشد؛
دوم، در مواردی که اگر جنین سقط نشود مادر و جنین هر دو فوت می‌ کنند و راه نجات مادر منحصر در اسقاط جنین است؛
سوم، چنانچه پس از اخذ اظهارات ولی، جمیع شرایط زیر احراز شود:
- رضایت مادر
- وجود حرج (مشقت شدید غیرقابل تحمل) برای مادر
- وجود قطعی ناهنجاری ‌های جنینی غیرقابل درمان، در مواردی که حرج مربوط به بیماری یا نقص در جنین است
- فقدان امکان جبران و جایگزینی برای حرج مادر
- فقدان نشانه‌‌ها و امارات ولوج روح
- کمتر از چهار ماه بودنِ سن جنین.
دکتر عباسی در جمع بندی نظرات خود تأکید کرد:
وجه مشترک هر سه رویکرد فلسفی، اخلاق پزشکی و نیز نظام فقهی و حقوقی این است که در صورت تهدید جان مادر، نجات او اولویت دارد. در نتیجه، در نقطه تلاقی فلسفه، اخلاق و فقه، یک اصل مشترک پدیدار می‌شود: «نجات جان مادر در تعارض با بقای جنین، از منظر اخلاقی، پزشکی و فقهی-حقوقی نسبت به سقط جنین اولویت دارد».
بر این اساس، بیشترِ راه حل های به دست داده‌شده برای حل دوراهی اخلاقیِ حفظ حیات جنین از یکسو و حفظ حیات مادر از سوی دیگر (در مواقعی که وجود جنین حیات مادر را به خطر می اندازد یا عدم سقط آن موجب مرگ هر دو می شود)، ناظر به حفظ حیات مادر است. مادر یا پزشکِ معالج در این قبیل موارد با یک دوراهی اخلاقی روبه رو و ناگزیر به تصمیم اند: یا باید جنین سقط شود و مادر زنده بماند یا اینکه با حفظ جنین، هردو کشته شوند. تصمیم گیری در این مورد، بسته به تصمیمی است که عاملِ اخلاقیِ مواجه با این دست دوراهی ها می گیرد.
  
تسهیلات مطلب
سایر مطالب این بخش سایر مطالب این بخش
نسخه قابل چاپ نسخه قابل چاپ
ارسال به دوستان ارسال به دوستان


CAPTCHA
::
دفعات مشاهده: 6 بار   |   دفعات چاپ: 0 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر

مطالب مشابه


انجمن بین المللی اخلاق زیستی اسلامی International Association of Islamic Bioethics
Persian site map - English site map - Created in 0.04 seconds with 41 queries by YEKTAWEB 4722